رود

من یه رودخونه پیرم ، که تو چنگ سد اسیرم


تو دل خودم می ریزم ، دردمُ تا که بمیرم

 
حبس سخره ای کبودم ، داره می خشکه وجودم


عمر مردابی نمی خوام ، من یه رودم من یه رودم

 
خیلی وقته پشت این سد ، پشت این سنگینی بد ،

 
خوابای آبی می بینم ، تو شب سیاه ممتد


پشت این سخره یه دریا ، چشم به راه من نشسته

 
چشم به راه من تنها ، چشم به راه من خسته


وقتی قطره ها یکی شن ، تازه من می شم خود من


همه می بینن که سد رُ ، خشم رودخونه شکسته


خسته از سخره شمردن ، عاشق رفتن و دیدن


ساکتم اما یه طوفان ، خونه داره تو دل من


هنوزم جاریه رویام ، فکر تن زدن به دریام


می دونم سخره یه روزی ، می شکنه با مشت موجام


داره تعبیر میشه رویا ، شاید امروز یا که فردا


می رسه دست من آخر به تن آبی دریا .



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد