عشق یعنى لرزش هر قلب سنگ
مى شود با عشق،هر سنگى قشنگ
در طبیعت هرکس یارى گرفت
از براى خویش دلدارى گرفت
دلبر من آسمـانى آبـى است
چهرهْ انســانیش مـهتابى است
جمله رفتارش بسى باشد متین
میگذارد پـاخـرامان بر زمـین
دلبر مـن عاشق ذات خـداست
زیـنت وزیـور برایـش بـى بهاست
جــلوهْ آیــین یــارم ذاتـی است
دلبر من ساده وخوش طینت است
یار من همچون پرستو با صفاست
عـاشق زیـباى دنیـاى ماست
دلبر من عاشق شعر است وشور
دلـبر مــن در دلش دارد سـرور
هر کسى گر این چنین دلبر گزید
بــهره از دنـیا وعـقبایش بـدید
هرکه خواهـد بهر یارش شدعزیز
باید او داد خوب را از بد تمیز
زینت آگـه به علم ودانش است
زینت او کى به رخت وپوشش است
عشق یعنى حس گـرمى در وجـود
بــاوجـودعشـق سـرمایى نـبـود
سلام یه چند روزی به وبلاگت سر نزده بودم امروز امدم دیدم موفق باشی